دانلود رمان پایان یک سکوت اثر رقیه مولایی

دانلود رمان پایان یک سکوت اثر رقیه مولایی

رمان پایان یک سکوت اثر رقیه مولایی از نویسندگان ناول 98 با ژانر اجتماعی، رخساره برای فرار از دشواری های زندگی با مادرش دنبال یک کار مناسب می گرده اما با به پا گذاشتن توی اون راه زندگی شخصیش دچار گره می شه  در ادامه مشخصات کامل و لینک دانلود رو می توانید مشاهده کنید.

🔻 مشخصات رمان پایان یک سکوت

 

🔷 عنوان: پایان یک سکوت

🔷 نویسنده: رقیه مولایی عضو انجمن ناول 98

🔷 موضوع: رمان اجتماعی

🔷 تعداد صفحات : 497 صفحه

🔷 طراح جلد: نادیا سیف

🔷 حجم فایل : 3.4 مگابایت

🔷 فرمت : pdf

 

 

🔻 خلاصه رمان پایان یک سکوت اثر رقیه مولایی

 

رخساره برای فرار از دشواری های زندگی با مادرش دنبال یک کار مناسب می گرده اما با به پا گذاشتن توی اون راه زندگی شخصیش دچار گره می شه

 

 


 

جلد رمان پایان یک سکوت

جلد رمان پایان یک سکوت

 

شناسنامه رمان پایان یک سکوت

شناسنامه رمان پایان یک سکوت

🔶 صفحه اول رمان پایان یک سکوت

 

مقدمه:

 

چخبر از دل تو؟

نفسش مثل نفس های دل خسته من می گیرد؟

یا به یک خنده ی چشمان پر از نازکسی می میرد؟

چخبر از دل تو؟

دانی آیا که در این کلبه درد…

اندکی مهر تو بس بود ولی…

دل بی رحم تو با این دل دیوانه چه کرد؟

 

به نام خداوند جان و خرد

 

امیر :

آخرین دکمه پیراهنم را هم بستم، کتم را پوشیدم و توی آینه خودم را از نظر گذراندم، تسبیحم را گذاشتم توی جیبم و از اتاقم بیرون آمدم.

حاج خانم یا همان مادرم، به عادت دیرینه اش داشت قرآن می خواند، نزدیکش شدم و او مرا از زیر عینکش نگاه کرد.

نامش طوبی بود، هیچ وقت پدرم اجازه نداد مادرم را مامان صدا کنم، همیشه گوشزد می کرد:

(احترام مادر واجب است بگو حاج خانم.)

 

اما من توی خلوتمان بامادرم، مادر به حج رفته ام را مامان طوبی صدا می زدم.

دست مادرم را بوسه ای می زنم و سوییچ ماشین را از توی گیره جا کلیدی برمی دارم و از خانه بیرون می آیم.

سوار ماشین می شوم و می رانم به سمت کارخانه، کارخانه ی پارچه داشتیم و من همیشه سرگرم اداره ی آنجا بودم.

وقتی می رسم مقابل کارخانه، نگهبان در را برایم باز می کند، داخل بخش مدیریت می شوم ومی روم توی اتاق خودم، روی صندلی ام می نشینم و همان افکار همیشگی را از نظر می گذرانم.

با این که در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده بودم اما، همیشه وانمود می کردم که اعتقادم به اندازه آن ها قویست، اخلاقم با خانواده ام زمین تا آسمان فرق داشت .

 


 

 

 

نویسنده رقیه مولایی

برچسپ ها

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *