دانلود رمان سرنوشت تلخ اثر سیده محیا باقرنژاد PDF
رمان سرنوشت تلخ اثر سیده محیا باقرنژاد دوتا خواهر هستن به اسم رها و آوا که آوا عاشق پسر عموش آرمان میشه اما عشقش میره خواستگاری خواهرش رها.. رها بدون هیچ حسی جواب مثبت می ده اما بعد ها عاشق استادش یعنی شریک باباش می شه. در ادامه همراه ما باشید
مشخصات رمان سرنوشت تلخ اثر سیده محیا باقرنژاد
عنوان: سرنوشت تلخ
موضوع: رمان
نویسنده : سیده محیا باقرنژاد
ژانـر: عاشقانه، غمگین
زبان: فارسی
صفحات: 949 صفحه
حجم : 5.6 مگابایت
فرمت : PDF
خلاصه رمان سرنوشت تلخ :
دوتا خواهر هستن به اسم رها و آوا که آوا عاشق پسر عموش آرمان میشه اما عشقش میره خواستگاری خواهرش رها..
رها بدون هیچ حسی جواب مثبت می ده اما بعد ها عاشق استادش یعنی شریک باباش می شه.
سعی می کنه از آرمان جدا بشه اما ارمان تحدیدش می کنه اگه ازم جداشی بلایی سر آوا میارم.
خلاصه اتفاقات زیادی میفته که باعث دردسر می شه.
صفحه اول فایل :
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم و به ساعت روی دیوار اتاقم نگاهی انداختم.
وای نیم ساعت دیگه کلاسم شروع میشه بدبخت شدم.
شیرجه زدم تو دستشویی، گلاب به روتون عملیات روزانه رو انجام دادم.
بیرون اومدم، سریع هرچی دم دستم اومد رو تنم کردم کولم رو برداشتم و از اتاق زدم بیرون.
اینطور که معلومه همه خوابن، دویدم سمت در کتونی های مشکیم رو پوشیدم سوار آسانسور شدم و به طرف مزدا3خوشگلم رفتم.
به دانشگاه که رسیدم تازه یادم اومد ای وای امروز با استاد ارجمند کلاس داریم.
بدو بدو خودم رو به کلاس رسوندم، نفس عمیق کشیدم و درو باز کردم، وای خدا نوکرتم استاد نیومده.
به تک و توکی از بچه ها سلام کردم و به سمت مهدیس رفتم که سرش رو گذاشته بود رو میز، صداش زدم:
_مهدیس؟
جواب نداد دوباره صدا زدم:
_مهدیس؟
بازم جواب نداد ایندفعه یکم بلند تر صدا زدم:
_صابری.
یکدفعه سرش رو بلند کرد و گفت:
_بله استاد؟
پوقی زدم زیر خنده.
مهدیس_مرض نفله مگه کرم داری آخه بوزینه.
همینطور که میخندیدم گفتم:
-چیکار کنم هرچی صدات زدم جواب ندادی، اومد باز جوابم رو بده که استاد وارد کلاس شد.
بعد سلام و علیکش گفت:
-بچه ها شرمنده مشکلی واسم پیش اومد دیر شد.
بعد از حضور غیابش شروع کرد به درس دادن.