دانلود داستان کوتاه مادر اثر نرگس مفتخری

داستان کوتاه مادر اثر نرگس مفتخری داستان پدر و مادری که با تمام سختی های روزگار کنار آمدند تا پسر یکی یک دانه شان را بزرگ کنند اما، سخت است برای پسر قدر دانستن این همه محبت. در ادامه همراه ما باشید برای مطالعه مشخصات و دانلود فایل ..

مشخصات داستان مادر اثر نرگس مفتخری

عنوان: داستان کوتاه مادر

موضوع: داستان

نویسنده : نرگس مفتخری

زبان: فارسی

صفحات: ۳۱ صفحه

فرمت : PDF

خلاصه داستان :

داستان پدر و مادری که با تمام سختی های روزگار کنار آمدند تا پسر یکی یک دانه شان را بزرگ کنند اما،

سخت است برای پسر قدر دانستن این همه محبت.

صفحه اول :

روی صندلی چوبی قدیمی که با هر تکان ناله ای از گلوی پیر و زمختش در می آمد و نشان می داد

که دیگر جان به دوش کشیدن وزن هیچکس، حتی او که سال‌ها همدمش بوده و گاه و بی گاه چه آن هنگام که در اوج شادی

روی قله های خوشبختی در حال رقصیدن بوده و چه هنگامی که از فرط غم روی آن کز می‌کرد و زانوی غم بغل می گرفت را نداشت، نشسته بود.

خیره به درختان بی باغبانی که در باغچه ی حیاط کوچک خانه شان در حال وداع با زندگی بودن

و بوته گل محمدی که دیگر عطرش فضا را پر نمی کرد و دل را نمی ربود، روزگار می گذراند.

گه گاهی نگاهش را از پرندگانی که سرخوشانه در هوای اردیبهشت ماه این سو و آن سو می رفتند

می گرفت و دور تا دور اتاق می چرخاند.

اتاقی رنگ و رو رفته و نمور که بوی نم از هر گوشه اش به هوا بر می خواست و حس بویایی را قلقلک می داد و می آزرد.

گاهی هم نگاهش میخ قاب عکس روی تاقچه می شد؛

مردی به ظاهر عبوس با موهای مجعد و فر فری و بینی کوفته ای که زیر آن سبیل های چخماقی پرپشتی خودنمایی می کرد.

دهانش بزرگ و ابروهایش پیوسته بود گویی که می‌خواهند جدی و سرسخت بودن او را به خوبی به نمایش بگذارند

و چشم هایی به سیاهی شب که آدم خود را در آن گم می کرد.

همین چشم ها روزی پیرزن را مطیع و آرام کرده بود و با بسته شدن شان آرام و قرار را از او گرفته بودند.

صندوقی کهنه و قدیمی هم گوشه ی اتاق به مانند جسم بی ارزشی رها شده بود و کمتر توجهی به آن نمی شد،

و شاید فقط یک صندوق بی ارزش بود در غیر این صورت پیرزن درب آن را ده سال بسته نگاه نمی داشت.